کمانگیر
پیر و عاقلی در مرغزاری در حال آموزش تیراندازی به دو جنگجوی جوان بود. در آن سوی
مرغزار نشانه ی کوچکی که از درختی آویزان شده بود به چشم می خورد. جنگجوی اولی
تیری را از ترکش بیرون می کشد. آن را در کمانش می گذارد و نشانه می رود. کماندار
پیر از او می خواهد آنچه را می بیند شرح دهد. مي گويد: آسمان را مي بينم. ابرها را.
درختان را. شاخه هاي درختان و هدف را. كمانگير پير مي گويد: كمانت را بگذار زمين
تو آماده نيستي.
جنگجوي دومي پا پيش مي گذارد .كمانگير
پير مي گويد: آنچه را مي بيني شرح بده.
جنگجو مي گويد: فقط هدف را مي بينم.
پيرمرد فرمان مي دهد: پس تيرت را
بينداز. تير بر نشان مي نشيند.
پيرمرد مي گويد: عالي بود. موقعي كه
تنها هدف را مي بينيد نشانه گيريتان درست خواهد بود و تيرتان بر طبق ميلتان به
پرواز در خواهد آمد.
بر اهداف خود متمركز شويد.
تمركز افكار بر روي هدف به سادگي حاصل
نمي شود. اما مهارتي است كه كسب آن امكانپذير است و ارزش آن در زندگي همچون
تيراندازي بسيار زياد است.
ای شیعه بزن ناله و فریاد امشب / از غربت آن غریب کن یاد امشب
مسموم شد از زهر، جواد بن رضا / در حجره ی در بسته ی بغداد امشب . . .
-
اعتماد به خداوند بهای هر چیز گرانبها و نردبان هر امر بلند مرتبه ای است .
-
عالمان ، به سبب زیادی جاهلان ، غریب اند .
-
افزونی نعمت از طرف خدا بریده نمی شود ، مگر شكرگزاری از سوی بندگان بریده شود.
-
با دلها به سوی خداوند متعال آهنگ نمودن ، رساتر از به زحمت انداختن اعضا با اعمال است .
-
صبر را بالش كن و فقر را در آغوش گیر ، شهوات را به دور انداز و با هوای نفس مخالفت كن و بدان كه در برابر دیده خدایی ، پس بنگر كه چگونه ای .
اماهنوز دلیل تمام بی خوابی های من است...
زهرا ابراهیمییکتا صادق زادهسیده مریم حسینی
زینب علی پور
سلام من برگشتم البته برای دو روز
دانشگاه خوبه البته به شرط این که دانشجو باشی نه یه دورگرد که محتاج نگاه بقیه هست دانشگاه جای خطر ناکی نیست اما باید خیلی مراقب خودت وبیشتر از اون اعتقاداتت باشی در دانشگاه بزرگ میشوی انسان میشوی مستقل میشوی به شرط این که واقعا بخوای
دانشگاه جای خوبیست...
باور کن
تعداد صفحات : 9